نماز قضا
حضرت آيت الله العظمى سيد على خامنه اى «خامنه اى»
س 524: من تا سن هفده سالگى با مسأله احتلام و غسل و مانند آن آشنا نبودم و از كسى هم درباره آنها چيزى نشنيده بودم و خودم هم معناى جنابت و وجوب غسل را نمىفهميدم، لذا نماز و روزهام تا اين سن اشكال دارد، اميدوارم وظيفه مرا بيان فرمائيد.
ج: همه نمازهائى را كه در حال جنابت خواندهايد، بايد قضا كنيد، ولى روزهاى را كه در حال جنابت بدون علم به اصل جنابت گرفتهايد، صحيح و مجزى است و قضا ندارد.
س 525: متأسفانه من در گذشته بر اثر نادانى و ضعف اراده مبتلا به عمل شنيع استمناء بودم، لذا گاهى نماز نمىخواندم كه مدت دقيق آن را به ياد ندارم. نماز نخواندن من به صورت مستمر نبوده، بلكه مربوط به زمانى است كه جنب بودم و غسل نكردهام كه گمان مىكنم حدود شش ماه باشد. تصميم گرفتهام نمازهايم در اين مدت را قضا كنم، آيا قضاى آنها واجب است يا خير؟
ج: هر مقدار از نمازهاى روزانهاى را كه مىدانيد انجام ندادهايد و يا در حال جنابت خواندهايد، قضاى آن بر شما واجب است.
س 526: شخصى كه نمىداند نماز قضا برذمّهاش هست يا خير، اگر نماز مستحبى يا نافله بخواند، بر فرض كه نماز قضا داشته باشد، آيا به عنوان نماز قضاى او محسوب مىشود؟
ج: نوافل و نمازهاى مستحب به جاى نماز قضا محسوب نمىشوند، و اگر نماز قضا بر عهده او باشد، واجب است كه آن را به نيت نماز قضا بخواند.
س 527: من حدود شش ماه است كه به سن تكليف رسيدهام. چند هفته قبل از رسيدن به آن سن فكر مىكردم تنها علامت بلوغ، تمام كردن پانزده سال هجرى قمرى است. ولى اكنون كتابى راجع به علامتهاى بلوغ پسران خواندم كه در آن علامتهاى ديگرى براى بلوغ ذكر شده كه در من وجود دارند، ولى زمان پيدايش آنها را نمىدانم. آيا در حال حاضر قضاى نماز و روزه بر عهده من هست يا خير؟ با توجه به اين كه من گاهى نماز مىخواندم و ماه رمضان سال گذشته را به طور كامل روزه گرفتهام، وظيفه من در اينباره چيست؟
ج: قضاى همه نمازها و روزههائى كه يقين به فوت آنها پس از رسيدن به سنّ بلوغ و تكليف شرعى داريد، واجب است.
س 528: اگر شخصى در ماه مبارك رمضان سه بار غسل جنابت كند، مثلا در روزهاى بيستم، بيست و پنجم و بيست و هفتم غسل نمايد، و بعد يقين كند كه يكى از آن غسلها باطل بوده است، نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
ج: روزهاش صحيح است، ولى بنا بر احتياط، قضاى نمازها به طورى كه يقين به فراغت ذمّه پيدا كند، واجب است.
س 529: شخصى بر اثر جهل به حكم شرعى، مدتى ترتيب را در غسل رعايت نكرده است، نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
ج: اگر غسل را به نحوى انجام داده كه شرعا باطل است، قضاى نمازهائى كه در اين حالت با حدث اكبر خوانده، واجب است. ولى روزهاش، اگر در آن هنگام اعتقاد به صحت غسل خود داشته، محكوم به صحت است.
س 530: كسى كه قصد دارد نماز قضاى يك سال را بخواند، چگونه بايد آن را انجام دهد؟
ج: مىتواند با يكى از نمازها شروع كند و به ترتيبى كه نمازهاى پنجگانه يوميه را مىخواند، آن را ادامه دهد.
س 531: شخصى مدت زيادى نماز قضا بر عهده دارد، آيا مىتواند آنها را به ترتيب زير بجا آورد؟
1- مثلا بيست بار نماز صبح بخواند.
2- هر يك از نماز ظهر و عصر را بيست بار بخواند.
3- هر يك از نماز مغرب و عشاء را بيست بار بخواند و تا يك سال به همين صورت ادامه دهد.
ج: قضاى نمازها به ترتيب مذكور اشكال ندارد.
س 532: شخصى از ناحيه سر مجروح شده و قسمتى از مغز وى آسيب ديده كه بر اثر آن دست و پاى چپ و زبانش فلج گشته است. همچنين نماز را فراموش كرده و قادر به يادگيرى آن نيست، ولى مىتواند اجزاى نماز را با خواندن از كتاب و يا شنيدن از نوار، تشخيص دهد. در حال حاضر وى در رابطه با نماز دو مشكل دارد، يكى اين كه قدرت تطهير محل بول و وضو گرفتن را ندارد، دوم اين كه در قرائت نماز مشكل دارد. تكليف او چيست؟ همچنين نسبت به نمازهائى كه تقريبا به مدت شش ماه از او فوت شده است، چه حكمى دارد؟
ج: اگر بتواند هر چند با كمك ديگران، وضو بگيرد، يا تيمم نمايد، واجب است كه نماز را به هر نحوى كه مىتواند بخواند، اگرچه با شنيدن ازنوار يا خواندن از روى نوشته و مانند آن باشد. و در مورد طهارت بدن، اگر قدرت بر تطهير آن هر چند به كمك ديگران ندارد، با همان بدن نجس نماز بخواند، و نمازش صحيح است. قضاى نمازهاى گذشتهاى هم كه از وى فوت شده، واجب است، مگر نمازهائى كه بر اثر بيهوشى كه در تمام وقت نماز ادامه داشته، از او فوت شده باشد.
س 533: در دوران جوانى نمازهاى ظهر و عصر من بيشتر از نمازهاى مغرب و عشاء و صبح قضا شدهاند كه پشت سر هم بودن و تعداد و ترتيب آنها را نمىدانم. آيا در اين مورد بايد نماز دورهاى خوانده شود؟ و نماز دورهاى چيست؟ اميدواريم توضيح فرمائيد.
ج: در نماز قضا مراعات ترتيب واجب نيست و خواندن مقدارى كه يقين به قضا شدن آن داريد كافى است و دوره كردن به معناى تكرار نماز براى احراز ترتيب بر شما واجب نيست.
س 534: گاهى پس از ازدواج مايعى از من خارج مىشد كه اعتقاد به نجس بودن آن داشتم.
لذا به نيت غسل جنابت غسل كرده و نمازم را بدون وضو مىخواندم. در رسالههاى عمليه اين مايع، مذى ناميده شده است. اكنون نمىدانم نمازهائى را كه بدون وضو و بىآنكه جنب باشم با غسل جنابت خواندهام، چه حكمى دارد؟
ج: قضاى همه نمازهائى كه بعد از خروج آن مايع، بدون وضو و با غسل جنابت خواندهايد، واجب است.
س 535: كافرى پس از مدتى اسلام آورده است، آيا قضاى نماز و روزههائيكه انجام نداده، واجب است؟
ج: واجب نيست.
س 536: بعضى از افراد بر اثر تبليغات گمراه كننده كمونيستها چندين سال نماز و واجبات خود را ترك كردهاند، ولى بعد از پيام تاريخى امام راحل به سران شوروى سابق پى به اشتباه خود بردند و به سوى خداوند توبه نمودهاند، آنها در حال حاضر قادر به قضاى همه آن نمازها و روزهها نيستند، وظيفه آنها چيست؟
ج: بر آنان واجب است كه نمازها و روزههاى فوت شده را به هر مقدار كه قدرت دارند، قضا و هر مقدارى كه قادر نيستند وصيت نمايند.
س 537: شخصى فوت كرده و قضاى روزه ماه مبارك رمضان و نماز بر عهده اوست و فرزند ذكورى هم ندارد. مقدارى مال به جا گذاشته كه براى قضاى يكى از نماز و روزه كفايت مىكند. در اين صورت قضاى نماز مقدم است يا روزه؟
ج: ترجيحى بين نماز و روزه نيست و بر ورثه واجب نيست كه ما ترك وى را صرف قضاى نماز و روزه او نمايند، مگر آنكه در اين باره وصيت كرده باشد، كه در اين صورت بايد به وصيت او در اجير گرفتن از ثلث تركه براى قضاى نماز و روزهاش به هر مقدار كه كفايت مىكند، عمل كنند.
س 538: من در اكثر اوقات نماز خود را خوانده و در صورت فوت شدن نماز، آن را قضا كردهام، اين نمازهاى فوت شده هم مواردى بوده كه يا من خواب ماندهام و يا بدن و لباسم نجس بوده و در تطهير آنها كوتاهى كردهام. مقدار نمازهاى قضا شده يوميه، آيات و قصر را كه بر عهده من است، چگونه محاسبه نمايم؟
ج: قضاى نمازهائى كه يقين به فوت شدن آنها داريد، كافى است، و از اين مقدار هر كدام را كه يقين داريد نماز قصر يا آيات بوده، بايد بر وفق يقين خودآنها را بجا آوريد، و بقيه را به عنوان قضاى نمازهاى يوميه بخوانيد و چيزى بيشتر از اين مقدار بر شما واجب نيست.
نماز قضاى پدر و مادر
س 539: پدرم سكته مغزى نموده و مدت دو سال مريض بود و بر اثر سكته قادر به تشخيص خوب و بد نبود، يعنى قدرت تفكر و تعقل از او سلب شده بود. در اين دو سال نماز و روزه خود را انجام نداده است. آيا قضاى نماز و روزه او بر من كه پسر بزرگ خانواده هستم، واجب است؟ البته مىدانم كه اگر وى بيماريهاى مذكور را نداشت، قضاى نماز و روزههاى او بر من واجب بود. اميدوارم مرا در اين مسأله راهنمائى فرمائيد.
ج: اگر ضعف عقلى وى به حدى كه عنوان جنون بر آن صدق كند، نرسيده و در تمام اوقات نماز در حال اغماء نبوده است، قضاى نمازها و روزههاى فوت شده او بر شما واجب است، و گرنه چيزى از بابت آن بر شما نيست.
س 540: اگر شخصى فوت كند، چه كسى بايد كفاره روزه او را بپردازد؟ آيا بر پسران و دختران وى دادن كفاره واجب است يا شخص ديگرى هم مىتواند آن را بدهد؟
ج: كفاره روزه كه بر پدر واجب است، اگر به نحو تخييرى بوده است، يعنى وى هم توانائى روزه گرفتن را داشته و هم اطعام را، در اين صورت اگر بتوان آن را از تَرَكه خارج كرد، از آن برداشت مىشود و در غير اين صورت بر پسر بزرگتر واجب است كه روزه را بگيرد.
س 541: مرد بزرگسالى به دلايل مشخصى از خانوادهاش جدا شده و برقرارى ارتباط با آنها براى او مقدور نيست. وى فرزند بزرگ خانواده هم هست و پدرش در اين مدت فوت كرده است و نمىداند چه مقدار نماز قضا و غير آن بر عهده پدرش است و مال كافى هم براى اجير گرفتن در اختيار ندارد و خودش هم به علت سن زياد نمىتواند آنها را بجا آورد، وظيفه وى چيست؟
ج: قضاى نمازهاى پدر واجب نيست، مگر آن مقدارى كه پسر بزرگتر يقين به فوت آن دارد و بر پسر بزرگتر واجب است كه نمازهاى پدرش را به هر صورتى كه امكان دارد، قضا نمايد و اگر از انجام آن حتى از اجير گرفتن براى انجام آن هم عاجز باشد، معذور است.
س 542: اگر فرزند بزرگ ميّت دختر و فرزند دوم او پسر باشد، آيا قضاى نمازها و روزههاى پدر و مادر بر اين پسر واجب است؟
ج: ملاك واجب بودن قضاى نماز و روزه پدر و مادر اين است كه فرزند مذّكر از ديگر اولاد ذكور ميّت - اگر ميّت اولاد ذكور داشته باشد - بزرگتر باشد، و در فرض سؤال قضاى نماز و روزه پدر بر پسر كه فرزند دوم پدر است، واجب است و قضاى نماز و روزهاى كه از مادر فوت شده، نيز واجب است.
س 543: اگر پسر بزرگ چه بالغ باشد يا غير بالغ، قبل از پدر فوت كند. آيا قضاى نمازهاى پدر از فرزندان ديگر ساقط مىشود؟
ج: تكليف قضاى نماز و روزه پدر بر پسر بزرگى واجب است كه هنگام وفات پدر زنده باشد، هر چند فرزند اول يا پسر اول پدر نباشد.
س 544: من پسر بزرگ خانواده هستم. آيا واجب است براى خواندن نمازهاى قضاى پدرم، تا زنده است از او تحقيق كنم يا اين كه بر او واجب است مرا از مقدار آن آگاه نمايد؟ در صورتى كه مرا مطلع نكند، تكليف من چيست؟
ج: تفحص و سؤال بر شما واجب نيست، ولى بر پدر واجب است تا فرصت دارد خودش بخواند و اگر نتوانست وصيت نمايد. به هرحال پسر بزرگ مكلّف است كه بعد از فوت پدرش، آن مقدار از نماز و روزههائى را كه يقين دارد از پدرش فوت شده است، قضا نمايد.
س 545: اگر شخصى فوت كند و همه دارائى او خانهاى باشد كه فرزندانش در آن سكونت دارند، و نماز و روزه بر ذمه او باشد و پسر بزرگ او هم به علت كارهاى روزانه قادر به قضاى آن نباشد، آيا واجب است كه اين خانه را بفروشند و نماز و روزه او را قضا نمايند؟
ج: در فرض مرقوم، فروش خانه واجب نيست، ولى قضاى نماز و روزهاى كه به عهده پدر است، در هر حالى بر پسر بزرگتر واجب است، مگر در صورتى كه ميّت وصيت به اجير گرفتن از ثلث تركهاش كرده باشد و ثلث تركه هم براى انجام همه نماز و روزههاى او كفايت كند كه در اين صورت ثلث تركه بايد براى آن مصرف شود.
س 546: آيا اگر پسر بزرگ كه قضاى نماز پدر بر عهده اوست، فوت نمايد، انجام آنها بر ذمه وارث پسر بزرگ است يا اين كه به پسر بعدىِ پدر (برادرِ پسر بزرگ) منتقل مىشود؟
ج: قضاى نماز و روزه پدر كه بر پسر بزرگ واجب است، با فوت وى پس از فوت پدرش، بر پسر و يا برادر او واجب نمىشود.
س 547: اگر پدرى اصلا نماز نخوانده باشد، آيا همه نمازهاى او قضا دارد و انجام آنها بر پسر بزرگ او واجب است؟
ج: بنا بر احتياط در اين صورت هم قضاى آنها واجب است.
س 548: پدرى كه همه اعمال عبادى خود را عمدا انجام نداده است، آيا بر پسر بزرگ قضاى همه نمازها و روزههائى را كه پدرش انجام نداده و به پنجاه سال مىرسد، واجب است؟
ج: اگر ترك نماز و روزه بر اثر طغيان باشد، قضاى آنها بر پسر بزرگ واجب نيست. ولى در اين صورت هم احتياط در قضاى آنها ترك نشود.
س 549: اگر قضاى نماز و روزه بر عهده پسر بزرگ باشد و قضاى نماز و روزه پدر هم برآن اضافه گردد، كدام يك مقدم است؟
ج: در اين صورت مخيّر است و شروع به انجام هر كدام كند، صحيح است.
س 550: پدرم مقدارى نماز قضا دارد، ولى قدرت انجام آن را ندارد. آيا بر من كه پسر بزرگ خانواده هستم، جايز است در زمان حيات پدرم نمازهاى فوت شده او را قضا نمايم و يا شخصى را اجير كنم تا آن را انجام دهد؟
ج: نيابت از شخص زنده براى انجام نماز و روزه قضا صحيح نيست.